منشی تلفنی شاعران در هنگام بیرون رفتن از خانه
سایت سرگرمی جوانان
بیا تو

پیغام‌گیر حافظ:

رفته‌ام بیرون من از کاشانه‌ی خود غم مخور
تا مگر بینم رخ جانانه‌ی خود غم مخور
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
زان زمان کو باز گردم خانه‌ی خود غم مخور

 

 

پیغام‌گیر سعدی:

از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک گر فرصتی دادی به دستم

 

 

پیغام‌گیر فردوسی:
نمی‌باشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا برآید بلند آفتاب

 

پیغام‌گیر خیام:

این چرخ فلک، عمر مرا داد به باد
ممنون تو‌ام که کرده‌ای از من یاد
رفتم سر کوچه، منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه، پاسخت خواهم داد

 


پیغام‌گیر منوچهری:

از شرم، به رنگ باد باشد رویم
در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیام، پاسخ دهمت
زان پیش که همچو برف گردد رویم

 

پیغام‌گیر مولانا:

بهر سماع از خانه‌ام، رفتم برون، رقصان شوم
شوری برانگیزم به پا، خندان شوم، شادان شوم
برگو به من پیغام خود، هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم، جان تو را قربان شوم!

 


پیغام‌گیر باباطاهر:

تلیفون کرده ای جانم فدایت
الهی مو به قربون صدایت
چو از صحرا بیایم، نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت

 


پیغام گیر نیما :

چون صداهایی که می‌آید
شباهنگام از جنگل
از شغالی دور
گر شنیدی بوق
بر زبان آر آن سخن‌هایی که خواهی
بشنوم
در فضایی عاری از تزویر
ندایت چون انعکاس صبح آزا کوه
پاسخی گیرد ز من از دره‌های یوش

 


پیغام گیر شاملو :

بر آبگینه‌ای از جیوه‌ی سکوت
سنگواره‌ای از دستان آدمی
تا آتشی و چرخی که آفرید
تا کلید واژه‌ای از دور شنوا
در آن با من سخن بگو
که با همان
جوابی گویمت
آنگاه که توانستن سرودی است

 

 

پیغام‌گیر سایه :

ای صدا و سخن توست سرآغاز جهان
دل سپردن به پیامت چاره
ساز انسان
گر مرا فرصت گفتی و شنودی باشد
به حقیقت با تو همراز شوم بی
نیاز کتمان

 

 

پیغام‌گیر فروغ فرحزاد :

نیستم.. نیستم..
اما می آیم.. می آیم ..می آیم
با بوته ها که چیده ام از بیشه های
آن سوی دیوار
می آیم.. می آیم ..می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که پیغام
گذاشته اند
سلامی دوباره خواهم داد






ارسال توسط مهدی امینی